دلایل «امید جدی» به حیات امام صدر .../ قرائن حیات / پایگاه فرهنگی روایت صدر
بر «جدی بودن امید» به حیات امام صدر اصرار داشته و داریم، چرا که قرائن و شواهد فراوان و نیز اطلاعات آشکار و غیر آشکار بسیار بر این امر دلالت دارد؛ به راستی کدام وجدان میپذیرد که انسانی را، چه رسد به امام صدر، زنده زنده دفن کنیم؟! ... بر «جدی بودن امید» به حیات امام صدر اصرار و تأکید داریم، چون فرضیه ضعیف «شهادت آن بزرگوار» بهانه و دستاویزی شده است تا با توسل به آن، برخی از پیگیری مسأله سرباز زنند و بعضی دیگر در داخل و خارج کشور بر آن شوند تا پرونده را مختومه و امام صدر را قربانی و
|
اشاره: آنچه در پی میآید، متن کامل گفتگوی روزنامه نوپای «وطنامروز» با اینجانب است که پس از بازبینی نهایی، در تاریخ جمعه مورخ 10/8/87 و بواسطه دوست ارجمند جناب آقای محمدرضا کائینی، برای آن جریده ارسال گردید. بخشهایی که از زیر تیغ برنده ممیزی این روزنامه مدعی« اصولگرایی» جان سالم به در برده است، در شماره روز پنجشنبه مورخ 7/9/87 منتشر گردید. متأسفم که در این روزگار ما هر جا ادعای «اصولگرایی» و «ارزشمداری» بلندتر باشد، مرتبه «امانتداری»، «سعهصدر» و در یک کلام «اخلاق سیاسی»، غالبا به همان اندازه نازلتر است ...
خبر عیسی عبدالمجید منصور
سؤال: اخیرا در خبرها آمده بود که یکی از رهبران معارض دولت لیبی از حیات امام صدر و از زندانی بودن ایشان در یکی از شهرهای آن کشور سخن گفته است. تفصیل ماجرا چیست؟
جواب: محتوای خبر همین است که شما مطرح کردید. یکی از رهبران معارض لیبیایی به نام «عیسی عبدالمجید منصور» مدعی شده است که امام صدر و همراهانشان زنده و در جایی در شهر سِبها واقع در جنوب لیبی زندانی هستند. البته این آقا الآن این خبر را منتشر نکرده است. مصاحبه ایشان در روز چهارم ژانویه سال میلادی جاری (2008) انجام شده است و این متأسفانه ما هستیم که پس از حدود ده ماه تأخیر از آن مطلع شدیم.
سؤال: چرا با این همه تأخیر؟
جواب: والله این سؤال را باید از مسئولان کنونی پیگیری مسأله امام صدر در دولت نهم و مجلس هشتم پرسید! حتماً میدانید که همین خبر را نیز «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان فارسی زبان در اروپا» و خانواده محترم امام صدر بودند که صید و در رسانههای خبری داخل کشور منتشر کردند. والا همانطور که آقای قشقاوی سخنگوی محترم وزارت امور خارجه در مصاحبه مطبوعاتی هفتگی اخیر خود (دوشنبه مورخ 29/7/87) تصریح کردند، وزارت امور خارجه حتی پس از انتشار گسترده خبر در رسانههای داخل و خارج کشور، هنوز «چیزی در این مورد نشنیده است»! ...
سؤال: صحت و سقم این خبر چگونه است؟
جواب: نمیدانم. مثل خیلی خبرهای دیگر که از صحت و سقم آن بیاطلاع هستیم. قاعدتاً این وزارت اطلاعات است که باید در این خصوص پاسخگو باشد. به هر حال یکی از معارضان لیبیایی خبری را دال بر حیات امام صدر منتشر کرده است. اسم و رسم این آقا شناخته شده است و حتی شماره تلفن و ایمیل وی نیز اعلان شده است. آقایان قاعدتاً باید پیگیری و صحت و سقم خبر را تحقیق کنند. کاش خبرنگاران در مصاحبههایی که هر چند وقت یک بار با وزیر محترم اطلاعات یا سخنگوی دولت دارند، این سؤال را با ایشان در میان مینهادند ...
سؤال: آیا خانواده امام صدر در باره صحت و سقم این خبر تحقیق کرده است؟
جواب: نمیدانم. البته تا جایی که اطلاع دارم، آنها در طول سه دهه گذشته اینقدر خبرهای امیدوار کننده از منابع مختلف خارجی دریافت کردهاند، که مسأله حیات امام صدر همواره برایشان محرز و عادی بوده است ...
برخی خبرهای امیدبخش پیشین
سؤال: پس باز هم خبرهای امید بخشی که بر حیات امام صدر دلالت دارد، وجود دارد؟
جواب: بله، و تعدادشان هم کم نیست.
سؤال: خوشحال میشویم که بعضی از این خبرها را برای ما بازگو کنید:
جواب: به عنوان مثال یک خبرنگار غربی به نام پیتر سِرُوا چند سال پس از ربوده شدن امام صدر به نقل از برخی مقامات لیبیایی که معمولاً اطلاعات محرمانه نفتی را از آنها دریافت میکرده است، اعلان کرد که امام صدر زنده و در شهر کُفرا واقع در جنوب شرقی لیبی زندانی است ...
سؤال: مقامات لیبیایی مورد اشاره این خبرنگار چه کسانی بودند؟
جواب: این آقا هویت منابع خود را فاش نکرد و البته واضح است که هرگز نیز چنین نخواهد کرد. اما همان زمان این را نیز گفت که تا کنون هر خبری از منابع لیبیایی خود دریافت داشته، بی استثناء دُرست از کار در آمده است ...
سؤال: برخی در ایران معتقد هستند که آخر معقول نیست که دولتی انسانی را برباید و سی سال تمام وی را دور از انظار دیگران در زندان زنده نگاه دارد! آنها میگویند اگر امام صدر طی این سی سال زنده بود، به هر حال خبری از ایشان به بیرون زندان درز میکرد و مسأله رسوا و بر ملا میشد؟
جواب: طبیعتاً رفتار معقول را ار انساهای معقول میتوان انتظار داشت! اجازه دهید سؤال شما را با خبری پاسخ دهیم که شنیدنش شهید بزرگوار آیتالله سید محمد باقر حکیم را مُنقلب کرد. بنیاد خیریه معمر قذافی با ابتکار فرزندش سیفالاسلام در سپتامبر سال 2000 به طور ناگهانی تعداد 117زندانی لیبیایی و غیر لیبیایی را از زندانهای آن رژیم آزاد کرد که بین 18 تا 31 سال در زندان بودند. وجوه مشترک همه این زندانیان آن بود که اولاً سیاسی بودند؛ ثانیاً مدت زندانشان طویل المدت بود و ثالثاً، هر گاه بستگانشان برای پیگیری وضعیت آنها به دوایر حکومتی رژیم قذافی مراجعه میکردند، پاسخ منفی دریافت میکردند. به این معنی که رژیم قذافی وجود آنها را در زندان به کلی انکار و از وضعیت و حتی موقعیت آنها به شکل مطلق ابراز بیاطلاعی میکرد. این 117 نفر سالیان سال مفقودالاثر محسوب شدند و حتی بسیاری از بستگان و دوستانشان با مرور زمان از حیات آنها قطع امید کرده بودند. اما اراده خداوند چنین تعلق گرفت و آنها یک مرتبه آزاد شدند. این ماجرا نشان داد که زندانهای طویلالمدت و بیخبریهای چندین دهه از زندانیان سیاسی، در لیبی یک روش جاری است و اینطور نیست که رژیم قذافی همه مخالفان خود را به قتل برساند ...
سؤال: واکنش آیتالله حکیم در برابر شنیدن این خبر چه بود؟
جواب: ایشان خیلی تحتتأثیر قرار گرفتند. چنان که بارها اشک شوق در چشمانشان حلقه زد و تا پایان دیدار و حتی وقتی ما را بدرقه میکردند، چندین بار تذکر دادند که با هر یک از مقامات کشور که دیدار کردیم، حتماً این خبر را بازگو کنیم. ایشان تأکید داشتند که شنیدن این خبر در درمان روحیه یأس و ناامیدی مقامات کشور نسبت به حیات امام صدر مؤثر خواهد بود.
سؤال: آیا شما این خبر را به مسئولان کشور منتقل کردید؟
جواب: ما این خبر را همان زمان بر روی سایت اطلاعرسانی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام صدر قرار دادیم و برای خبرگزاریها، سایتهای خبری و مطبوعات نیز ارسال کردیم.
سؤال: از واکنش مسئولان و دیگر شخصیتها در برابر این خبر چه خاطرهای دارید؟
جواب: یادم هست در دیداری که در پاییز سال 1380 به اتفاق آقای سید صدرالدین صدر با آیتالله سید محمد حسین فضلالله در بیروت داشتیم، این خبر را بازگو کردیم. میدانید که آقای فضلالله همواره از طرفداران نظریه شهادت امام صدر شمرده میشده و حتی این جمله ایشان معروف است که «امام صدر ربوده نشد تا زنده بماند»! ایشان نیز وقتی این خبر را شنیدند، بسیار تعجب کردند؛ لحظاتی در فکر فرو رفتند و سپس تصریح کردند: «همین خبرهاست که نمیگذارد امیدهایمان به طور کامل قطع شود». بعد هم به آقای صدر تأکید کردند: «بیت و دفتر من متعلق به شماست؛ هر کاری که تشخیص میدهید در راه پیگیری مسأله امام صدر از دست من بر میآید، فوراً خبر کنید تا بلافاصله اقدام کنم» ...
سؤال: دیگر چه خبرهایی را طی سالیان اخیر در خصوص حیات امام صدر دریافت کردید؟
جواب: از این خبرها زیاد است. همانطور که احتمالاً شنیدید، برخی از همان زندانیان سیاسی که سال 2000 از زندانهای رژیم قذافی آزاد شدند، به نقل از بعضی زندانبانان خود تصریح کردند که امام صدر زنده است و در سلولی انفرادی نگه داشته میشده و قبل از ماه رمضان همان سال از زندان ابوسلیم شهر طرابلس به نقطه دیگری انتقال یافته است ...
سؤال: این خبر را چگونه دریافت کردید؟
جواب: بعضی سایتهای اینترنتی معارض رژیم قذافی، از جمله سایت «جبهه نجات ملی لیبی»، این اخبار را به نقل از زندانیان آزاد شده منتشر کردند. سایتهای مزبور همگی هم آدرس دارند، و هم هویت مدیرانشان کاملاً مشخص است. همانطور که اشاره کردم، دستگاههای اطلاعاتی کشور اگر بخواهند در باره صحت و سقم این اخبار تحقیق کنند، سرنخهای خیلی خوبی در اختیار دارند ...
سؤال: آیا خانواده امام صدر در باره صحت و سقم خبرهایی که طی سالیان اخیر دریافت کرده است، تحقیق نیز کرده است؟
جواب: تا جایی که اطلاع دارم، خانواده محترم امام صدر طی این سه دهه برخی موارد را دنبال و حتی نمایندگانی را به آفریقا، اروپا و دیگر کشورها اعزام کرد؛ برخی را نیز طبیعتاً دنبال نکرده است! علت هم کاملاً روشن است. مسأله امام صدر و اخبار مرتبط با حیات و وضعیت ایشان یک موضوع بسیار پیچیده و صد در صد امنیتی است. امکانات و مقدورات یک خانواده، آن هم خانوادهای که مانند خود امام صدر به هیچ کجا وابسته نیست، در این حوزه بسیار اندک و محدود است. تحقیق در باره صحت و سقم اینگونه اخبار تنها در وسعِ دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی است. به طور مشخص این وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران است که میبایست و باید این سرنخها را دنبال و صحت و سقم آنها را تحقیق کند. برای اینکه اولاً امام صدر شهروند ایرانی است. ثانیاً در این دنیای بزرگ و پیچیده سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی، مسلماً این تنها وزارت اطلاعات ما است که میتواند مورد اعتماد و ثقه باشد ...
تجزیه و تحلیل خبرها
سؤال: آیا هیچگاه بر آن شدهاید تا مجموعه خبرهای مثبت و منفی دریافت شده را کنار هم بگذارید و آنها را تجزیه و تحلیل کنید؟
جواب: بله؛ ما یک بار در حدود سالهای 1368 و 1369، کلیه اطلاعات آشکار را، یعنی اطلاعاتی که تا آن موقع در باره چگونگی اختفاء امام صدر در مطبوعات و رسانههای خبری دنیا منتشر شده بود، گردآوری و از جنبههای مختلف با نگاهی آماری تجزیه و تحلیل کردیم ...
سؤال: چند خبر را بررسی کردید؟
جواب: الآن دقیقاً حضور ذهن ندارم. اینطور که در ذهنم باقی مانده است، بیش از چهل خبر و سناریو بود ...
سؤال: آیا کسی یا نهادی از شما خواسته بود که چنین کنید؟
جواب: نخیر؛ من خود شخصاً به فکر افتادم که با همکاری بعضی دوستان این بررسی را انجام دهیم. برادر بزرگوار جناب آقای محمد علی مهتدی که آن موقع معاون مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه بودند، محبت کردند و صدها برگ کپی روزنامههای عربی را که به مسأله امام صدر اختصاص داشت، در اختیارم گذاشتند. همین آقای پیتر سِرُوا نیز کتابی نوشته بود به نام «ناپدید شدن اسرارآمیز امام موسی صدر» که همان ایام از آقای مهدی فیروزان - داماد محترم امام صدر - امانت گرفته بودم. نشستیم و چند هفتهای اسناد و مدارک را با دقت خواندیم و بر این اساس گزارشی تهیه کردیم ...
سؤال: نتایج مهمی که بدست آوردید، چه بود؟
جواب: سه نتیجه اساسی از این بررسیها بدست آمد:
1- اول اینکه بیش از دو سوم سناریوهای طرح شده، مخالف فرضیه شهادت بودند؛
2- دوم اینکه اغلب سناریوهای مؤید فرضیه شهادت، وقوع حادثه را به حداقل سه سال پس از ربوده شدن امام صدر نسبت داده بودند؛
3- و سوم اینکه هر قدر زمان سپری میشد، از مؤیدان فرضیه شهادت کاسته و بر مؤیدان فرضیه حیات افزوده شده بود.
سؤال: یعنی تقویت امید به حیات امام صدر ...؟
جواب: دقیقاً. روح حاکم بر این سه نتیجه یک چیز بود: بر خلاف آن «اولین حدس»ی که به ذهن هر انسان خطور میکند و متأسفانه بسیاری بزرگان ما بر همان باقی ماندند، «امام صدر ربوده نشده بود تا بلافاصله به شهادت برسد» ...
سؤال: قاعدتاً کسی که سه سال پس از ربوده شدن زنده نگه داشته شده است، سالهای دیگر نیز میتواند زنده نگاه داشته شود!
جواب: آفرین. و این خیلی نکته مهمی است. شبیه این جمله را از شهید چمران نیز دیدم که عدهای نقل کردهاند. امام صدری که سه سال تمام به دور از انظار دیگران و به رغم آن همه فشار بر رژیم قذافی، در زندان نگاه داشته شده بود، سالیان خیلی بیشتر نیز میتوانست در زندان نگاه داشته شود؛ خصوصاً که در سالیان بعد دیگر عملاً فشاری نیز بر رژیم قذافی وجود نداشت! برای اینکه لبنان مجدداً درگیر جنگ با اسرائیل و همچنین جنگهای داخلی شده بود و در ایران نیز مسأله امام صدر لااقل برای سالها فراموش گردید ...
سؤال: آیا شما نتایح این بررسی را به مقامات مسئول کشور منتقل کردید؟
جواب: بله؛ آن موقع چهار نسخه از این گزارش پرینت گرفته شد. اولین نسخه را همان وقت به آقای سید صدرالدین صدر دادم. ایشان آن زمان معاون امور بینالملل جمعیت هلال احمر بود. یک نسخه را خود شخصاً در محل حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی خدمت آیتالله تسخیری دادم تا به مقام معظم رهبری برسانند. تصورم این بود که آقای تسخیری به سبب علاقه و دِینی که به شهید بزرگوار آیتالله سید محمد باقر صدر دارند، در باره سرنوشت امام صدر نیز قاعدتاً دلسوز خواهند بود ...
سؤال: پاسخ آیتالله تسخیری چه بود؟
جواب: آقای تسخیری گفتند که من همین امشب که آقا را میبینم، گزارش شما را به ایشان تحویل خواهم داد ...
سؤال: آیا برای مسئولان دیگر نیز گزارش را فرستادید؟
جواب: بله؛ دو نسخه دیگر را نیز دوست ارجمندم جناب آقای دکتر محمد رضا بهشتی به آقایان هاشمی رفسنجانی و فلاحیان، رئیسجمهور و وزیر اطالاعات وقت تحویل دادند ...
سؤال: واکنش آقای هاشمی چه بود؟
جواب: آقای هاشمی در دیدارشان با آقای دکتر بهشتی گفته بودند که هشتاد درصد احتمال شهادت میدهند و بیست درصد احتمال حیات! آقای بهشتی هم پاسخ داده بودند که بیست درصد احتمال حیات خیلی قابل توجه است. آیا نمیخواهید یک اقدام جدی کنید؟ آقای هاشمی گفته بودند که گزارش را مطالعه و آقای فلاحیان را مأمور خواهند کرد تا مسأله امام صدر را پیگیری کند. حدود یک ماه بعد بود که آقای بهشتی نامهای را به من نشان دادند که از طرف آقای دکتر میر محمدی - رئیس دفتر وقت رئیس جمهور و نماینده سابق قم در مجلس شورای اسلامی - ارسال شده بود. آقای میر محمدی در نامه نوشته بود که رئیسجمهور گزارش را بررسی و در هامش آن وزارت اطلاعات را مأمور کردند تا مسأله را دنبال کند. در دستخط آقای هاشمی به آقای فلاحیان قید شده بود که در مسیر پیگیری مسأله امام صدر از تهیهکنندگان گزارش نیز استفاده شود ...
سؤال: آیا شما با آقای فلاحیان در این خصوص ملاقات کردید؟
جواب: نه؛ من ملاقاتی نداشتم. اما آقای دکتر بهشتی محبت کرده و با ایشان نیز دیدار کرده بودند. اجمالاً همان صحبتهای با آقای هاشمی تکرار شده بود. آقای فلاحیان اگرچه احتمال حیات امام صدر را منتفی ندانسته بودند، اما تصریح کرده بودند که وزارت اطلاعات سالهاست که پرونده امام صدر را بایگانی کرده است. طبیعتاً این اشارهای بود به این واقعیت تلخ، که نه در زمان آیتالله ریشهری و نه در زمان آقای فلاحیان، کار اطلاعاتی درخور و ارزشمندی توسط آن مجموعه برای پیگیری مسأله امام صدر انجام نشده بود ...
سؤال: نتیجه این دیدارها چه شد؟
جواب: قرار شد که وزارت اطلاعات روی این مسأله کار کند. یعنی لااقل برداشت من از حرفهای آقای دکتر بهشتی چنین بود و بالأخره آقای هاشمی نیز دستوری را داده بودند ...
سؤال: آیا شما نیز در این رابطه با آنها همکاری کردید؟
جواب: نخیر؛ فقط متعاقب دیدار آقای بهشتی با آقای فلاحیان، یک بار با من جلسهای گذاشتند که در همان اتاقکهای دم درب وزارت اطلاعات برپا شد. دو نفر از کارشناسان آن مجموعه که لااقل در حوزه مسأله امام صدر آدمهای کماطلاع و شاید هم بیانگیزهای به نظر میرسیدند، چند سؤال مطرح کردند و من هم حرفهایی زدم و مسأله در همان حد تمام شد! ...
سؤال: آیا از سرانجام اقداماتی که قرار بود انجام شود، اطلاعی دارید؟
جواب: از طرف وزارت اطلاعات دیگر تماسی گرفته نشد. البته اندکی بعد آقای بهشتی برای ادامه تحصیل عازم آلمان شدند و عملاً دیگر کسی نبود که موضوع را هر از چند گاه در سطوح بالا پی بگیرد. از طرفی ماجرای جنگ خلیج فارس نیز در ادامه همان ایام بود که پدید آمد و طبیعتاً آقایان را حسابی به خود مشغول کرد. برداشت من این است که نهایتاً کارِ جدی و مفیدی انجام نشد و مسأله احتمالاً شروع نشده، رها گردید. البته قرائن و شواهد نیز بعدها متأسفانه همین برداشت را تأیید کردند ...
سؤال: چطور؟ کدام قرائن و شواهد؟
جواب: اجازه دهید بگذریم! اگر وزارت اطلاعات ما کار مؤثری انجام داده بود، لااقل اطلاعات مسئولان محترم پیگیر پرونده امام صدر، یعنی آقای ابطحی در دوران آقای خاتمی و نیز آقایان احمد موسوی، سعید ابوطالب و مصباحی مقدم در دوران آقای احمدینژاد، بسیار بیش از آن بود که به این راحتی توسط لیبیاییها مأیوس و سر کار گذاشته شوند ...
پ.ن: نقل از پایگاه فرهنگی روایت صدر
برچسب ها : امام موسی صدر ,